سلام. وقت به خیر.
از توجه و پاسخ شما ممنونم.
با این مطلب شما که گفته اید: باید به مطلب توجه کرد نه به گوینده آن، کاملا موافقم. حضرت علی هم می گویند به کلام بنگر نه به گوینده.
شما اگر یک نوجوان ده ساله باشید اما کلامی گفته باشید که مرا به کار آید، با جان و دل می پذیرم. کما این که به فرزندانم این آزادی را داده ام که به راحتی از من و مادرشان انتقاد کنند و اگر ما حرفی زدیم و برخلاف آن عمل کردیم به رویمان بیاورند.
پس قبول دارم که در شنیدن سخن دیگران، لازم نیست گوینده را بشناسیم.
اما تقاضای من برای شفاف کار کردن و درج مشخصات هویتی خود، از جهت دیگری بود.
از این رو توجه شما را به دو نکته جلب می کنم.
اول آن که وقتی من با هویت مشخص در فضای وب کار می کنم، مسئولیت تمام گفته های خود را بر عهده می گیرم. و این، مطلب بسیار مهمی است. متاسفانه در کشور ما که شایعات امکان گسترش سریع دارند، کار کردن با هویت نامشخص کمک کردن به این وضعیت است. اما آن کس که با هویت واقعی کار می کند، خود را مسئول گفته های خود می داند و در صورت لزوم باید برای آنچه می گوید سند ارائه کند. البته منظورم دلنوشته ها نیست. بلکه مطالب علمی یا خبری.
مطلب دوم که جای بحث زیاد دارد ولی خیلی خلاصه اشاره می کنم این که: گرچه در شنیدن اصل سخن، نباید در بند گوینده سخن بود، اما در بررسی بواطن آن، لازم است به گوینده نظر کنیم. چرا که برخی سخنان چند لایه اند و ممکن است ظاهر آن ها ساده یا حتی بی مغر به نظر برسد ولی از باطن عمیقی برخوردار باشد. وقتی بدانیم این جمله متعلق به کیست، در بررسی های خود، آگاهانه تر عمل می کنیم.
مثلا بنده چند سال پیش شنیدم که یک عارف هندی گفته است: «قبل از روشن بینی، سقائی و هیزم شکنی. پس از روشن بینی، سقائی و هیزم شکنی.»
اگر نمی دانستم این جمله را یک عارف اهل دل گفته است، به راحتی از کنار آن می گذشتم و می گفتم این یک جمله ادبی است که معنی بلندی هم ندارد. اما آن را در ذهن خود داشتم و بارها و بارها به آن اندیشیدم. تا بعد از حدود چهار سال برایم کشف شد که این، یکی از عمیق ترین جملات دنیاست و حلقه «انا لله و انا الیه راجعون» را نشان می دهد.
مثال دیگر، برخی اشعار خیام است. که ظاهر آن، کفر یا لاابالی گری است ولی از باطن عمیقی برخوردار است. اگر من ندانم این جمله متعلق به خیام است، در نگاه اول آن را رد می کنم. ولی وقتی بدانم این کلام خیام است، توقف می کنم و به دنبال باطن آن می گردم و به معنی ظاهری آن اکتفا نمی کنم.
البته منظور بنده از طرح این مطلب و خواهش از شما برای درج مشخصات هویتی، نکته اول بود. یعنی کار کردن با هویت مشخص و پذیرش مسئولیت گفته های خود.
چند سال پیش که می خواستم کتاب «فاحان ثریا» را منتشر کنم، یکی از اساتید که در ویرایش آن به بنده کمک کرد، گفت: این ترجمه های آیات قرآن که در کتاب آورده ای از کیست؟ گفتم: از خودم. گفت باید حتما این مطلب را قید کنی. علاوه بر این مرا ملزم کرد آدرس تمام مطالبی را که از دیگران در کتابم آورده ام ذکر کنم. این، یعنی مشخص کردن حد و حدودها و قاطی نکرد مطالب و شفافیت.
می دانم که این مطالب به توضیح بیشتر نیاز دارد که بماند برای فرصتی دیگر.
سربلند و آسمانی باشید.
نظرات شما عزیزان:
حکیم
ساعت10:44---7 ارديبهشت 1392
باعرض سلام وخسته نباشید وبا آرزوی توفیق روزافزون برای شما.
لطفا درصورت امکان کتاب فاتحان ثریا رادر وبلاگ خود قرار بدهید تادوستان بهره ببرند. باتشکر .